19 مدخل
۱. تصویردار ۲. نقاشیشده، منقوش، بهتصویردرآمده ۳. تصورشده ۴. مجسم
صورتگر، صورتنگار، نقاش، نقشپرداز، نقشگر
صورتگری، نقاشی، نقشطرازی
مصوری، نقاشی، نقشگری
رسام، مصور، نقاش، نقشساز، نقشگر، نقشگزار
صورتگری، مصوری، نگارگری
۱. صورتنویس ۲. مصور، نقاش
بهتصویر آمدن (درذهن)، حاضر شدن(درنظروخیال)، مصور شدن