مصلحت جستنفرهنگ مترادف و متضادمصلحت خواستن، مصلحتجویی کردن، چارهاندیشیدن، چارهاندیشی کردن، صلاحاندیشی کردن
مصلحت جستنفرهنگ مترادف و متضادمصلحت خواستن، مصلحتجویی کردن، چارهاندیشیدن، چارهاندیشی کردن، صلاحاندیشی کردن
خیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. نچ، نه، نی ۲. صلاح، صواب، مصلحت ۳. بهی، خوبی، خوشی، نیکی ۴. برکت، نعمت ۵. سعادت، فیض ۶. صدقه ۷. اجرنیک، مزد ≠ شر