معنی مشک در | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

نافه

۱. آزرده، آزردهخاطر، دلتنگ، دلگیر، رنجیده، غمگین، غمین، مچاله، ملول ۲. تیره، تار، کدر

۱. تنگدل شدن، غمین شدن، دلگیر شدن، غمگینشدن ۲. آزردن، آزرده شدن، ناراحت شدن، آزردهخاطر شدن ≠ محفوظ شدن، مشعوفشدن

۱. تنگدل کردن، دلگیر کردن، غمین کردن، غمگین کردن ۲. آزردن، آزردهخاطر کردن ≠ محفوظ ساختن، مشعوف کردن ۳. تیره کردن، کدر کردن

انبانه، انبان، خیک، راویه

۱. درآمد، ملک ۲. تمکن، تمول، ثروت، دارایی

۱. سکوی پرتاب موشک ۲. محل استقرار رادار ۳. کارگاه ساختمانی ۴. کارخانه ۵. مرکز مجازی در اینترنت

۱. بغرنج، درهم، سخت، غامض، مبهم، مشکل، معضل، معقد، مغلق ۲. انبوه، تابدار، شکنبرشکن، مجعد ۳. مطوی، ملفوف ≠ آسان، سهل

۱. جماد، حجر، صخره، لهنه ۲. سنجه، وزنه ۳. جسم رسوبی(در کلیه مثانه) ۴. واحد جریان آب ( ۵. معیار، محک ۶. سفت، سخت ۷. انعطافناپذیر ۸. بیرحم، قسی

پایاننگری، تمهید، چاره، چارهاندیشی، حزم، درایت، رایزنی، سیاست، شگرد، کیاست، مشورت، مشی، وسیله