42 مدخل
بادهنوش، مشروبخوار، عرقخور
بادهخوار، شرابخوار، شرابخور، شرابی، مشروبخور، میگسار
۱. دیدهور، مجاور، مسلط، نزدیک ۲. مراقب، مواظب ۳. ناظر، مباشر
۱. مفتخر، سرافراز ۲. بلندپایه ۳. آستانبوسی، شرفیاب
تشرفیافتن، شرف یافتن، سرافراز شدن
مشرف
شربت، مشروب، نوشابه، نوشیدنی ≠ خوردنی
۱. مشروب ۲. خوی ۳. شیره، عصاره