خدمت رسیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بهحضور رسیدن، مشرف شدن، شرفیاب شدن، تشرف حاصل کردن ۲. تنبیه کردن، ادب کردن، گوشمالی دادن، مجازات کردن ۳. تلافی کردن، جبران کردن
مردنیفرهنگ مترادف و متضاد۱. محتضر، مشرفبه موت، مشرف به مرگ ۲. ضعیف، ناتوان، نزار، بیحال ۳. نفله ۴. فناپذیر، زوالپذیر
مجاورفرهنگ مترادف و متضاد۱. جار، قریب، کنار، مشرف، همجوار، همدیوار، همسایه، همکوچه ۲. مقیم حرم، معتکف، مقیم ۳. ساکن