ماتفرهنگ مترادف و متضاد۱. حیران، شگفتزده، گیج، متعجب، حیرتزده، مبهوت ۲. تیره، تار، رنگپریده، رنگرفته، کبود، کدر ۳. شهمات
چرت گفتنفرهنگ مترادف و متضادیاوه گفتن، حرف مفت زدن، چرند گفتن، مهمل بافتن، مزخرف گفتن، لیچار بافتن، یاوهسرایی کردن
چرت گفتنفرهنگ مترادف و متضادیاوه گفتن، حرف مفت زدن، چرند گفتن، مهمل بافتن، مزخرف گفتن، لیچار بافتن، یاوهسرایی کردن
مزخرف بافتنفرهنگ مترادف و متضادبیهوده گفتن، ژاژخایی کردن، حرف مفت زدن، بیهودهگویی کردن، جفنگ بافتن، چرت گفتن، لاطائلاث بافتن، لیچار بافتن، یاوهسرایی کردن
خشکیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پژمردن، پژمردهشدن ۲. خشک شدن، خوشیدن، بیطراوتشدن، بیآب شدن، خشکیده شدن، تفتیده شدن ≠ سبز شدن ۳. بیآب شدن ۴. منجمد شدن، یخ زدن ۵. مات بردن، مبهوت شدن، متحیرشد