مبهمفرهنگ مترادف و متضادابهامآمیز، اسرارآمیز، نامشخص، غیرواضح، ناواضح، پوشیده، پیچیده، تاریک، تیره، رمزآمیز، گنگ، مرموز، مشکل، معقد، نامعلوم، مغلق، نامفهوم ≠ بیابهام، روشن، مفهوم، واضح
مبهوت شدنفرهنگ مترادف و متضادبهتزدهشدن، حیران شدن، هاجوواج شدن، مات شدن، شگفتزده شدن، متحیر شدن، متعجب شدن
مات شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مبهوتشدن، بهتزده شدن، متحیر شدن ۲. شهماتشدن، باختن (در بازی شطرنج) ≠ بردن ۳. تیرهشدن، تار شدن ≠ روشن شدن ۴. کدر شدن، ناشفاف شدن ≠ شفاف شدن