معنی مشاحة | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

آرایشگری

تالی، شبیه، عین، مانند، متشابه، مثل، نظیر، همانند، همسان ≠ متفاوت

۱. تشابه، شباهت، مانندگی، همانندی، همسانی ۲. مانندهمبودن، به یکدیگر شباهت داشتن، شبیه بودن ≠ تفاوت، تمایز

شبیه بودن، همانند بودن، ماننده بودن، همسانبودن

۱. آرایشگر، ماشطه ۲. شانهزننده، شانهکننده

مشابه، مانند، همشکل

۱. دید، دیدار، رویت، مشاهدت، معاینه، نظارت، نظاره ۲. نظر، نگاه، نگرش ۳. دیدن، نظاره کردن، نگاه کردن، نگریستن

۱. اجرتماهیانه، حقوق، شهریه، مشاهره ۲. اجیر کردن

مشاهرت، حقوق، ماهیانه، شهریه، مقرری (ماهیانه)

۱. شکلهندسی مشابه کله قند، کلهقندی ۲. خراطیشده، تراشیدهشده