معنی مسوده | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. پیشنویس، چرکنویس ۲. رونوشت، نوشته، تصحیحنشده ≠ پاکنوشت، پاکنویس

۱. آرام، راحت ۲. خاطرجمع، فارغ ۳. بیخیال، فارغالبال، فارغبال ۴. مرفه ۵. خلاص، سبکبار ۶. بیحرکت، ساکن ۷. آرمیده ۸. مرده ۹. مدفون

آسودهدل، بیتشویش، تامین، خاطرجمع، دلآسوده، فارغالبال، مطمئن ≠ مشوش، مضطرب

آسودهخاطر، خاطرجمع، فارغالبال، مطمئن ≠ دلواپس، مضطرب

۱. ساییده، کوفته، نرم ۲. سفته، سوراخ ۳. گداخته، مذاب ۴. فرسوده ≠ ناسوده

پیشنویس، مسوده ≠ پاکنویس

چرکنویس، سواد، مسوده ≠ بیاض، پاکنویس

رونوشت، کپیه، مسوده، نسخه

رونوشت، کپی، مسوده

۱. سفیدی، سپیدی ≠ سواد، مسوده ۲. پاکنویس ≠ مسوده، پیشنویس، چرکنویس ۳. کتاب دعا ۴. جنگ، سفینه، مجموعه ۵. دفترچه