محدودفرهنگ مترادف و متضاد۱. بسته، تحدیدشده، متناهی، محصور ۲. اندک، کم ۳. قصیر، کوتاه ۴. تنگ ≠ بیپایان
محدود کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مقید کردن، در تنگنا قرار دادن، محدودیت قائلشدن ۲. منحصر کردن ۳. محصور کردن
سدفرهنگ مترادف و متضاد۱. بستن، مسدود کردن ۲. حایل، رادع، مانع ۳. آببند، بند ۴. مسدود، بست ۵. صد ۶. حد، مرز
باز کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. گشادن، وا کردن، گشودن ≠ بستن، مسدود کردن ۲. دایر کردن، تاسیس کردن، ایجاد کردن ۳. جدا کردن ۴. شکافتن، تشریح کردن، شرح دادن ۵. از بینبردن )مانع( ۶. مرتفع ساختن