محورفرهنگ مترادف و متضاد۱. آسه، قطب، مدار، مرکز ۲. اساس، پایه، پی، مبنا ۳. راه، جاده ۴. شافت ۵. قطر، خط مفروض
مستورفرهنگ مترادف و متضاد۱. پنهان، پوشیده، مختفی، مخفی، مستتر، مکتوم، مکنون، ملبس، ناآشکار، ناپدید، ناپیدا، نهفته ۲. محجوب، مقنع ۳. پردهنشین، مستوره، پاکدامن، عفیف ۴. نقابدار ≠ پیدا، نا
مغموم شدنفرهنگ مترادف و متضادغمگینشدن، اندوهناک شدن، حزین شدن، محزونگشتن، اندوهگین شدن ≠ مسرور شدن، شادمانگشتن
تاسیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اندوهگین شدن، غمگین شدن، مغموم شدن ≠ مسرور شدن ۲. اضطراب داشتن، تشویش داشتن ۳. احساسغربت کردن، غربتزده بودن ۴. پژمرده شدن، دلمرده شدن ۵. ویار داشتن