متقبل شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. به گردن گرفتن، به عهده گرفتن، عهدهدارشدن، ذمهدار شدن ۲. پذیرفتن، قبول کردن
مستقلفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزاد، خودمختار، ناوابسته، خودگردان، خودفرمان، غیروابسته، مختار ۲. جدا ۳. جداگانه، علیحده ≠ غیرمستقل، وابسته