معنی مستفیض کردن

جست‌وجوی دقیق

بهرهمند کردن، برخوردار کردن، فیض رساندن

۱. فیضبر، فیضبرنده، مستفید ۲. برخوردار، بهرهگیر، بهرهور

فیضبردن، برخوردار شدن، بهرهمند شدن

برخوردار، بهرهمند، بهرهور، بهرهیاب، متمتع، منتفع

برخوردار شدن، بهرهمند شدن، منتفع گشتن، سودبردن، بهره گرفتن

پنهان، پوشیده، مخفی، مدفون، مستور، مکتوم، نهان، نهفته ≠ آشکار، پیدا، ظاهر

فیضبرنده، مستفیض

۱. متمنع، مستفیض ۲. بهرهمند، بهرهور ≠ بیبهره، محروم

بهرهمند، بهرهور، رستیخوار، کامیاب، متمتع، متنعم، محظوظ، مستفید، مستفیض، منتفع ≠ محروم

برخوردار، بهرهور، رستیخوار، کامیاب، متمتع، محتظی، محظوظ، مستفید، مستفیض، منتفع ≠ بیبهره، محروم

۱. بختیار، برخوردار، بهرهمند، بهرهور، متمتع، مستفیض ۲. خوشحال، شاد، مبتهج، مسرور، مشعوف، مفرح