48 مدخل
غرق، غرقه، غوطهور، مجذوب
۱. غرق شدن، فرو رفتن ۲. غوطهور شدن ۳. سرگرم شدن ۴. مجذوب شدن
خاورشناس، شرقشناس، مشرقشناس ≠ مستغرب
عجیب، غریب، شگفت ≠ عادی
غربشناس، باخترشناس ≠ شرقشناس
چشمبهراه، درصدد، چشمانتظار، مترصد، مراقب، منتظر، نگرنده
۱. مستغرق ۲. غرق، غریق، فرورفته، مغروق
۱. خفه، غرقه، غریق، غوطه، فرورفته، مستغرق ۲. گرفتار ۳. شیفته، مجذوب
غرق، غرقه، غوطهور، فرورفته، مستغرق
شرقشناس، مستشرق ≠ غربشناس، مستغرب