مستعدفرهنگ مترادف و متضاد۱. زرنگ، باهوش، بااستعداد ۲. آماده، حاضر، مهیا ۳. سازور، سزاوار، قابل، لایق ۴. بارور، حاصلخیز ≠ غیرمستعد، نامستعد
مساعدفرهنگ مترادف و متضاد۱. سازگار، مطلوب، مناسب، موافق ۲. معاضد، یار، یاور ۳. همبازو، همراه ≠ نامساعد
مستبدفرهنگ مترادف و متضاداستبدادگرا، خودخواه، خودرای، خودسر، خودکامه، دیکتاتورماب، دیکتاتورمنش، زورگو، قلدر، لجوج، مطلقالعنان، استبدادطلب، یکدنده، ≠ دموکرات، دموکراتمنش، مردمگرا
تسلیم کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تفویض کردن، سپردن، واگذاشتن، واگذار کردن ۲. تحویل دادن، مسترد کردن ≠ تسلیم شدن، تحویل گرفتن ۳. راضی کردن، مطیع کردن، منقاد گردانیدن ۴. ارائه دادن، ارائه کردن
تفرقفرهنگ مترادف و متضاد۱. ازهم پاشیدگی، افتراق، پراکندگی، پراکندهدلی، پراکندهسازی، پریشانی، جدایی ≠ تجمع ۲. پراکنده شدن، متفرق شدن، ازهم پاشیدن ≠ متحد شدن، جمعشدن
توافقفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشتی، سازش، سازگاری، همدلی ۲. موافقت ۳. اتحاد، وفاق، وفق ۴. سازگار شدن، سازش کردن، متفق شدن، متحد شدن ≠ مخالفت، ناسازگاری
مطابقهفرهنگ مترادف و متضاد۱. مطابقت، مقابله، تطبیقدهی ۲. برابری، همانندی ۳. اتحاد، اتفاق ۴. متفق شدن، متحد شدن، اتفاق کردن ۵. برابر کردن