مستحیلفرهنگ مترادف و متضاد۱. استحاله، تغییریافته، دگرگون، مبدل، مستهلک ۲. محال، ناممکن ۳. مکار، حیلهگر، محیل
بغلیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بغلدستی، پهلویی، کناری ۲. آمخته به بغل شدن ۳. شیشهشراب (کوچک و مستطیلی) ۴. نوعی قطع کتاب