مستحیلفرهنگ مترادف و متضاد۱. استحاله، تغییریافته، دگرگون، مبدل، مستهلک ۲. محال، ناممکن ۳. مکار، حیلهگر، محیل
چیره شدنفرهنگ مترادف و متضادفایق آمدن، پیروز شدن، مستولی شدن، تسلط یافتن، استیلایافتن، غلبه یافتن ≠ مغلوب شدن