مستحضر شدنفرهنگ مترادف و متضادآگاه شدن، اطلاع یافتن، باخبر شدن، مطلع شدن، واقف شدن ≠ غافل شدن، بیخبرماندن
مستحضر کردنفرهنگ مترادف و متضادآگاه کردن، اطلاع دادن، خبردار کردن، مطلع ساختن، واقف ساختن ≠ غافل کردن، بیخبرگذاشتن
باخبر شدنفرهنگ مترادف و متضادآگاه شدن، بااطلاع شدن، مستحضر شدن، مطلع شدن، واقفشدن ≠ بیخبر ماندن، غافل شدن
باخبر بودنفرهنگ مترادف و متضادآگاه بودن، بااطلاع بودن، مستحضر بودن، مطلع بودن، واقفبودن ≠ بیخبر بودن، غافل ماندن