مسافههفرهنگ مترادف و متضاد۱. دشنام دهی، ناسزاگویی، فحاشی ۲. دشنام دادن، سقط گفتن، فحش دادن ۳. سفاهت کردن، نادانی کردن ۴. شراب بارگی، شرابباره بودن، دائمالخمر بودن
سفر کردنفرهنگ مترادف و متضادمسافرت کردن، مسافرت رفتن، سفر رفتن، کوچیدن، مهاجرت کردن، هجرت کردن ≠ مقیم شدن