59 مدخل
۱. مکلف، موظف، وظیفهمند ۲. سرپرست، مامور، متصدی، مدیر ۳. وظیفهشناس
۱. تکلیف، کار، نقش، وظیفه ۲. تعهد، رسالت ۳. ماموریت
متعهد ≠ مسئولیتگریز
چیره، غالب، فایق، مسلط ≠ مغلوب
مسلط ساختن، استیلا دادن، فایق کردن
استیلا یافتن، تسلط یافتن، دست یافتن، چیرهشدن، فایق آمدن، مسلط شدن
مسئول، وظیفهشناس ≠ وظیفهنشناس
۱. مسئول، مقید، مکلف، وظیفهدار ۲. مواجببگیر
جدی، مسئول، وظیفهدان ≠ وظیفهنشناس
سرپرست، مامور، مسئول، گماشته، عهدهدار