مسئلت، مسالتفرهنگ مترادف و متضاد۱. درخواست، خواهش، خواستاری، آرزومندی، تقاضا، خواهان ۲. طلب ۳. مساله، مسئله، آرزومند بودن، خواهش کردن، طلب کردن، خواستن، تقاضا کردن ۴. تکدی کردن، سوال کردن، پرس
مسئله، مسالهفرهنگ مترادف و متضاد۱. امر، کار، موضوع ۲. قضیه، مبحث، مطلب ۳. پرسش، سوال ۴. جریان، رویداد، ماجرا ۵. حاجت، خواسته، درخواست، نیاز ۶. مشکل، معضل، معما، دشواری
مذلتفرهنگ مترادف و متضاد۱. پستی، حقارت، خواری، ذل، ذلت، زبونی، سرافکندگی ۲. خوارشدن، ذلیل شدن، به پستیگراییدن، زبون شدن
آرزومندفرهنگ مترادف و متضادامیدوار، خواستار، راجی، راغب، شایق، عاشق، متمنی، متوقع، مسئلت، مشتاق، منتظر، هواخواه
خواستارفرهنگ مترادف و متضاد۱. خواهان، خواهنده، راغب، طالب، متقاضی ۲. مسئلت، مستدعی ۳. خواستگار ≠ گریزان، نفور
تقاضافرهنگ مترادف و متضاد۱. استدعا، التماس، تمنا، توقع، خواهش، درخواست، طلب، مراد، مسئلت ≠ امر، حکم، دستور ۲. درخواست کردن، متقاضی شدن
مسئلت، مسالتفرهنگ مترادف و متضاد۱. درخواست، خواهش، خواستاری، آرزومندی، تقاضا، خواهان ۲. طلب ۳. مساله، مسئله، آرزومند بودن، خواهش کردن، طلب کردن، خواستن، تقاضا کردن ۴. تکدی کردن، سوال کردن، پرس
امرفرهنگ مترادف و متضاد۱. قضا ۲. کار ۳. جریان، حادثه، قضیه، مسئله ۴. تحکم، حکم، دستور، فرمان، فرمایش ۵. فقره