مزینفرهنگ مترادف و متضاد۱. آراسته، پرداخته، مرتب ≠ ناآراسته ۲. تزیینشده، متحلی، برآموده ≠ نامتحلی ۳. نگارین
پیراستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیرایه کردن، زینت کردن، مزین کردن ۲. زدایش ۳. زدودن، صیقلدادن ۴. رفو کردن، وصله کردن
در حال، فورحالی شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. فهمیدن، دریافتن، درک کردن، آگاه گشتن، ملتفت شدن، متوجه شدن، ۲. مزین شدن، آراسته شدن
برقرار کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ایجاد کردن، به وجود آوردن ۲. برپا کردن، دایر کردن ۳. تعیین کردن، معین کردن