معنی مزید | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. اضافی، افزونی، زیادت، بسیاری، فراوانی، زیادتی، زیادی ≠ قلت ۲. افزودن، زیاد کردن ۳. زیاد، افزون

اضافه شدن، افزون شدن، زیاد شدن ≠ کاهش یافتن

افزون کردن، اضافه کردن، زیاد کردن ≠ کاستن، کم کردن

بزرگوار، بلندمرتبه، شریف، فخیم، گرامی، عالی، عالیقدر

۱. دراز، طولانی ۲. کشیده

۱. پیرو، هواخواه ≠ مراد، مرشد ۲. علاقهمند، دوستدار، محب ۳. ارادتمند، ارادتکیش

اضافی، زاید، فرط، فزونی، کثرت، مازاد، مزید، وفور ≠ کمی

۱. خوردن، مزه کردن، مزیدن ۲. ذوق ۳. چشش ۴. آزمودن، تجربه کردن ۵. احساس کردن، درک کردن، دریافتن، لمس کردن

۱. مریدوار ۲. مشتاقانه

دراز، طولانی، مدید، ممتد

اجرت، پاداش، ثواب، جایزه، حقالزحمه، دستمزد، عطیه، کارمزد، مزد