متوجه شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. فهمیدن، درک کردن، آگاه گشتن، ملتفت شدن ۲. رو کردن، روی آوردن، رو نهادن ۳. پرداختن ۴. عطف شدن، برگشتن
متوجه کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آگاه کردن، فهماندن، هشیار ساختن، حالی کردن، متوجه ساختن ۲. متمرکز ساختن، معطوف کردن، معطوف ساختن
متوجه کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آگاه کردن، فهماندن، هشیار ساختن، حالی کردن، متوجه ساختن ۲. متمرکز ساختن، معطوف کردن، معطوف ساختن