متواری شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. فراری شدن، گریزان گشتن ۲. پنهان شدن، مخفی شدن ۳. سرگردان شدن، دربهدر شدن
مزارفرهنگ مترادف و متضاد۱. آرامگاه، تربت، حرم، خاکجا، قبر، گور، لحد، مثوی، مدفن، مرقد، مقبره ۲. ضریح، زیارتگاه
دردانهفرهنگ مترادف و متضاد۱. در، مروارید ۲. سوگلی، عزیز، عزیزکرده، نازدانه، نورچشم ۳. فرید، یکتا، یکدانه ۴. لوس، ننر