مزاحفرهنگ مترادف و متضاد۱. خوشطبعی، بذله، بذلهگویی، خوشمزگی، خوشطبعی، شوخی، لطیفه، لودگی، مسخرگی، مطایبه، هزل ۲. شوخی کردن، خوشطبعی کردن ≠ جدی
مطاوعتفرهنگ مترادف و متضاد۱. اطاعت، پذیرش، پیروی، سازگاری، فرمانبری، مطاوعه کردن، مزاح کردن ۲. فرمان بردن، اطاعت کردن