شیخفرهنگ مترادف و متضاد۱. مراد، مرشد ۲. آخوند، معمم، ملا ۳. پیر، سالخورده، کهنسال، مسن ۴. امیر، پیشوا، قاید ≠ شاب
مریدفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیرو، هواخواه ≠ مراد، مرشد ۲. علاقهمند، دوستدار، محب ۳. ارادتمند، ارادتکیش
ولایتفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارشدیت، امارت، حکومت، رهبریت، رهبری، مرشدی، وصایت، وکالت ۲. خطه، سرزمین، شهر، مدینه، مملکتبلد