ترخیصفرهنگ مترادف و متضاد۱. مرخصسازی ۲. خارجسازی ۳. جنس از گمرگ) ۴. مرخص کردن ۵. رخصتدهی ۶. اجازت دادن، اجازهدادن، رخصت دادن
آزادفرهنگ مترادف و متضادآزاده، حر، خلاص، رها، سبکبار، فارغ، مخیر، مختار، مرخص، مستقل، مستخلص، وارسته، ول ≠ اسیر، برده، بنده، غیرمستقل، گرفتار
تعطیلفرهنگ مترادف و متضاد۱. انحلال، برچیدگی، بیکاری، لنگ، متلاشی، مرخصی، منحل، ناکارگی، وقفه ۲. روز بیکاری ۳. بیکار کردن، دست ازکار کشیدن، معطل گذاشتن، مهمل گذاشتن