28 مدخل
۱. رعشهناک، لرزان، لرزنده ۲. متزلزل
بهارتعاش درآمدن، لرزان شدن
پارهستان، رشوهستان، رشوهگیرنده، رشوهخوار، رشوهگیر ≠ راشی
چراگاه، چره، راود، سبزهزار، علفچر، علفزار، مرغزار
لرزان، مرتعش
لرزنده، لغزان، مرتعش
مرتعها، چراگاهها، مرغزارها، علفزارها
بیشهزار، مرغزار، مرتع، علفزار