22 مدخل
چراگاه، چره، راود، سبزهزار، علفچر، علفزار، مرغزار
بهارتعاش درآمدن، لرزان شدن
۱. رعشهناک، لرزان، لرزنده ۲. متزلزل
مرتعها، چراگاهها، مرغزارها، علفزارها
لرزان، مرتعش
بیشهزار، مرغزار، مرتع، علفزار
چراخور، چراگاه، مرتع، مرغزار، علفچر، سبزهزار، علفزار