مراعات کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاس داشتن، نگاه داشتن ۲. رعایت کردن، توجه کردن، لحاظ کردن ۳. مراقبت کردن
مراعاتفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاس، توجه، رعایت، ملاحظه، مواظبت ۲. حرمت ۳. توجه کردن، مراقبت کردن ۴. ملاحظه هم کردن، رعایت هم کردن
مباراتفرهنگ مترادف و متضاد۱. از هم بیزار شدن، از یکدیگر بری شدن ۲. طلاق (به سبب کراهتزوجین از یکدیگر)
مبالاتفرهنگ مترادف و متضاد۱. توجه، دقت ۲. احتیاط، پروا ۳. اندیشیدن، فکر کردن ۴. التفات کردن، توجه کردن، مداقه ۵. باک داشتن، ترسیدن ۶. اهتمام ورزیدن
توجه کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. التفات کردن، اعتنا کردن، مراعات کردن، رعایت کردن ۲. روی آوردن ۳. تیمار داشتن، غمگساری کردن، غمخواری کردن ۴. دلسوزی کردن ۵. دقت کردن
ملاحظه کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. رویت کردن ۲. بررسی کردن ۳. احتیاط کردن ۴. رعایت کردن، مراعات کردن ۵. اعتنا کردن، پروا کردن ≠ نادیده گرفتن
مرعیفرهنگ مترادف و متضاد۱. رعایت، مراعات ۲. رعایتشده، مراعاتشده ۳. ملحوظ، منظور، لحاظ، رعایت ۴. رعایت کردن، لحاظ کردن
مواظبتفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاسداری، توجه، حراست، محارست، محافظت، مراعات، مراقبت، نگهبانی، نگهداری ۲. پاییدن، نگهبانی کردن، مراقبت کردن
توجهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تدقیق، دقت، مبالات، مداقه، نگرش ۲. پرستاری، تیمار، دلسوزی، علاقه، مراقبت، مواظبت ۳. اعتنا، التفات، رعایت، عنایت، مبالات، محل، مراعات، ملاحظه، وقع ۴. پروا ۵.