چال کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دفن کردن، مدفون کردن ≠ نبش کردن ۲. زیر خاک پنهان کردن ۳. کندن، حفر کردن ≠ پر کردن ۴. گود کردن، گودال کندن ۵. لانه ساختن
آسودهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آرام، راحت ۲. خاطرجمع، فارغ ۳. بیخیال، فارغالبال، فارغبال ۴. مرفه ۵. خلاص، سبکبار ۶. بیحرکت، ساکن ۷. آرمیده ۸. مرده ۹. مدفون