معنی مدارک | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. اسناد، سندها، مدرکها ۲. گواهینامهها، دیپلمها

۱. انگ، داغ، علامت، نشان، نشانه ۲. واحد پول آلمان

باشگون، پدرام، خجسته، خوشیمن، سعد، فرخ، فرخنده، مبروک، متبرک، مسعود، میمون، نیکپی، همایون ≠ نامبارک، نامیمون

۱. تبریک، تهنیت، شادباش ۲. خجستهباد، فرخندهباد

۱. آمادگی، پیشبینی، تامین، تجهیز، تحصیل، تمهید، تهیه، فراهم، فراهمسازی ۲. تلافی، جبران

پیشبینی کردن

۱. دلایل، حجتها، دلیلها، براهین، برهانها ۲. اسناد، مدارک ۳. حجتالاسلامها

تهنیت، شادباش، مبارکباد

شادباشگفتن، تهنیت گفتن، مبارکباد گفتن ≠ تسلیتگفتن،

۱. برچسب، علامت، مارک، نشان ۲. شیره، عصاره ۳. زنبور

۱. سعادتمند، سعید، نیکبخت ۲. خجسته، سعد، فرخنده، مبارک، میمون ≠ بیسعادت، شقی