61 مدخل
آمیخته، آمیزه، درهم، درهمآمیخته، قاطی، مختلط، ممزوج
آمیختهشدن، قاطی شدن، درهم آمیختن
آمیختن، قاطی کردن، درهم کردن
۱. شکلهندسی مشابه کله قند، کلهقندی ۲. خراطیشده، تراشیدهشده
برکنار، خلع، معزول ≠ منصوب
خلعشدن، برکنار شدن، معزول شدن، عزل شدن ≠ منصوب شدن
مخلوط شن و ماسه و سیمانو آب
قاطی، مخلوط
آمیختهشدن، مخلوط شدن، درهم رفتن، قاطی شدن، ترکیب شدن
آمیختن، مخلوط کردن، درهم کردن، قاطی کردن، ترکیب کردن
۱. قاطی شدن، مخلوط شدن ۲. راه یافتن