معنی مخدل فثقپ زقغحفخ💯ثشقدپهدهدل.زخپ

جست‌وجوی مشابه

۱. تبدیل، تعویض، تغییر، دگرگون، عوض ۲. تبدیلکننده، تغییردهنده، بدلکننده ۳. ادپتور

تغییریافته، تبدیلگشته

تبدیلگشتن، بدل شدن، تغییر یافتن، دگرگون شدن، عوض شدن ≠ تبدیل کردن

تغییردادن، دگرگون کردن، تبدیل کردن، تعویض کردن

۱. آشفته، بههمریخته، نابهسامان، بینظم، پریشان، درهم، مغشوش، نامرتب ۲. آهمند، محتاج، نیازمند ۳. خللیافته، دارایاختلال ≠ بسامان

مدل، معیار، مقیاس، میزان، نمونه ≠ غیراستاندارد

دچاراختلال کردن، آشفته کردن، مختل کردن، پریشان کردن، به هم ریختن

دچاراختلال کردن، آشفته کردن، مختل ساختن، به همریختن، نابهسامان کردن، پریشان کردن

مخدر، ناس

۱. مختل، معیوب، ناقص ۲. عاصی، گناهکار، مجرم، مقصر ۳. بیمار، مریض، ناخوش ≠ سالم، صحیح