معنی مخاطب | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

شنونده، مستمع ≠ متکلم، گوینده

طرف صحبت قرار دادن، خطاب شدن، مخاطبقرار دادن

تلفنخانه، ادارهتلفن، تلگرافخانه، سازمان پیامرسانی، نظاماطلاعرسانی

۱. اخبار، ارسال، اعلام ۲. خبررسانی ۳. ابلاغ کردن، تلگراف کردن، خبر دادن ۴. پیامی را با تلفن یا تلگرامابلاغ کردن

مخاطرهها، خطرها، مهلکهها

۱. بحران، تهلکه، خطر، مخافت، مخمصه، مهلکه ۲. قمار

مخاطب قرارگرفتن، خوانده شدن، نامیده شدن

طرف صحبت قرار دادن، خطاب شدن، مخاطبقرار دادن

۱. صدازدن، مخاطب قرار دادن، نامیدن ۲. سرزنش کردن، عتاب کردن، مورد عتاب قرار دادن

سامع، سمیع، شنوا، مخاطب، مستمع، نیوشنده ≠ گوینده

۱. سامع، شنوا، شنونده، نیوشا ≠ متکلم، گوینده ۲. مخاطب ≠ متکلم