محرکفرهنگ مترادف و متضاد۱. انگیزه، باعث ۲. جنباننده ۳. تحریککننده، محرض، برانگیزاننده، مشوق ۴. مسبب، واسطه، وسیله ۵. مبهی ۶. اغواگر، وسوسهگر
خط کشیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. قلم گرفتن، خط خوردن، خط زدن ۲. حذف کردن، محو کردن، برطرف کردن ۳. گذشتن، صرفنظر کردن ۴. رسم کردن (خط)
تجربه کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزمودن، آزمایش کردن، امتحان کردن ۲. محکزدن، سنجیدن ۳. آموختن، یاد گرفتن
آزمایشفرهنگ مترادف و متضاد۱. آروین، آزمون، امتحان، تجربه، تمرین، مانور، محک، مسابقه، مشق ۲. محنت ۳. فتنه