ملول کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بهستوهآوردن، بیزار کردن ۲. افسرده کردن، اندوهگین کردن، غمگین کردن ≠ شادمان کردن
محولفرهنگ مترادف و متضاد۱. احاله، سپرده، واگذار ۲. محوله، سپردهشده، واگذارشده ۳. گرداننده ۴. حوالهکنننده، حوالهگر ۵. موکول، منوط
موکول کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. منوط کردن، وابسته کردن، مشروط کردن ۲. واگذاشتن، واگذاری کردن، محول کردن
سپردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سفارش کردن، توصیه کردن ۲. تسلیم کردن، تفویض کردن ۳. به امانت دادن ۴. محول کردن، تحویل دادن، واگذار کردن ۵. طی کردن، درنوردیدن ۶. پایمال کردن، لگدکوب کردن
مختصر کردنفرهنگ مترادف و متضادکوتاه کردن، خلاصه کردن، تلخیص کردن ≠ مطول کردن، اطناب دادن، طول و تفصیل دادن