محوفرهنگ مترادف و متضاد۱. زایل، معدوم، منهدم، نابود، نیست ۲. ازبین بردن، زدودن، ستردن ۳. امحا، پاک، زدوده، محذوف ۴. مدهوش ۵. نسخ ۶. اضمحلال، زوال، نابودی ۷. ناپیدا، ناپدید، پنهان، نها
محو شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. از بینرفتن، زدوده شدن، زایل شدن، معدوم شدن، منهدم شدن، زوال یافتن ۲. مدهوش شدن ۳. مجذوب شدن ۴. غرقه گشتن، غرق شدن
محورفرهنگ مترادف و متضاد۱. آسه، قطب، مدار، مرکز ۲. اساس، پایه، پی، مبنا ۳. راه، جاده ۴. شافت ۵. قطر، خط مفروض
محولفرهنگ مترادف و متضاد۱. احاله، سپرده، واگذار ۲. محوله، سپردهشده، واگذارشده ۳. گرداننده ۴. حوالهکنننده، حوالهگر ۵. موکول، منوط