محنتفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزمون، آزمایش، امتحان، بلا ۲. تعب، رنج، سختی، عنا، مرارت، مشقت ۳. اندوه، غصه، غم، کرب ۴. آزار، عذاب، گزند، محنه
محبتفرهنگ مترادف و متضادانس، تولا، حب، خاطرخواهی، دلدادگی، دوستی، شفقت، صمیمیت، عشق، عطوفت، علاقه، مصادقت، مودت، مهر، مهربانی، ود، وداد، هواخواهی ≠ عداوت
محبت داشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. علاقهمند بودن، مهر ورزیدن، مهربانی کردن ۲. مورد تفقد قرار دادن، عنایت کردن، بذل محبت کردن
محنتکشفرهنگ مترادف و متضادرنجدیده، رنجکش، غمپرور، محنتبر، محنتپرور، محنتخور، محنتدیده، محنتزده، محنتروزی، محنتی