محافظفرهنگ مترادف و متضادپاسبان، پاسدار، پشتیبان، حارس، حافظ، حامی، گماشته، مراقب، مستحفظ، مهیمن، نگهبان
محافظتفرهنگ مترادف و متضاداحتراس، استحفاظ، پاسبانی، پاسداری، پشتیبانی، حراست، حفاظت، حفظ، صیانت، محارست، نگاهداری، نگهبانی، نگهداری، وقایت
پاسفرهنگ مترادف و متضاد۱. بار، دفعه، مرتبه، نوبت ۲. حراست، محافظت، مراقبت، نگاهبانی ۳. احترام، ادب، اعزاز، پاسداری، حرمت، مراعات، ملاحظه ۴. بهر، حصه، قسمت ۵. رد، ردتوپ
پاسداریفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاس، پاسبانی، حراست، محارست، محافظت، مواظبت، نگاهداشت، نگهبانی، نگهداری، وقایت، یتاق ۲. رعایت، ملاحظه ۳. احترام، حرمت