ماردفرهنگ مترادف و متضاد۱. سرکش، طاغی، گردنکش، نافرمان، یاغی ۲. بلند، مرتفع ≠ مطیع، بفرمان، رام ۳. پست، کوتاه، کمارتفاع
متردد شدنفرهنگ مترادف و متضادشک بردن، شک کردن، دودل شدن، تردید کردن ≠ متقین شدن، یقین کردن، مطمئن شدن
مجردفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیزن، تک، تنها، عزب، غیر متاهل، فرد، منفرد، یالقوز، یالغوز، یکه ≠ متاهل ۲. جریده ۳. انتزاعی، ذهنی ≠ عینی ۴. برهنه، عریان ۵. گوشهگیر، گوشهنشین ۶. انفرادی ۷. ص
مجردیفرهنگ مترادف و متضاد۱. تجرد ۲. عزبی، بیزنی، عدمتاهل، بیهمسری ۳. مجردوار ۴. تنهایی، انفراد ۵. برهنگی، عریانی ۶. وارستگی، بیتعلقی ۷. ستون بنا