محدودفرهنگ مترادف و متضاد۱. بسته، تحدیدشده، متناهی، محصور ۲. اندک، کم ۳. قصیر، کوتاه ۴. تنگ ≠ بیپایان
محدود کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مقید کردن، در تنگنا قرار دادن، محدودیت قائلشدن ۲. منحصر کردن ۳. محصور کردن
حصرفرهنگ مترادف و متضاد۱. حد، محدودیت ۲. تنگدلی ۳. احاطه، محاصره ۴. احاطه کردن، دربر گرفتن، محاصره کردن ۵. محصور کردن، تنگگرفتن ۶. شمارش
محدود کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مقید کردن، در تنگنا قرار دادن، محدودیت قائلشدن ۲. منحصر کردن ۳. محصور کردن
تنگنافرهنگ مترادف و متضاد۱. جای تنگ ۲. قبر، لحد، گور ۳. گرفتاری، محظور، مضیقه ۴. بنبست، تنگراه ≠ فراخنا ۵. تضییق، تنگی، ضیق، محدودیت ≠ مخمصه ۶. سختی، فشار