محافظفرهنگ مترادف و متضادپاسبان، پاسدار، پشتیبان، حارس، حافظ، حامی، گماشته، مراقب، مستحفظ، مهیمن، نگهبان
محافظتفرهنگ مترادف و متضاداحتراس، استحفاظ، پاسبانی، پاسداری، پشتیبانی، حراست، حفاظت، حفظ، صیانت، محارست، نگاهداری، نگهبانی، نگهداری، وقایت
سنتگراییفرهنگ مترادف و متضاد۱. سنتخواهی، سنتپرستی، سنتطلبی ≠ سنتشکنی ۲. تحجر، واپسگرایی ≠ تجددطلبی ۳. محافظهکاری ≠ رادیکالیسم ۴. کهنهگرایی ≠ نوگرایی