مباح کردنفرهنگ مترادف و متضادحلال کردن، روا دانستن، جایز دانستن، مجاز کردن، جایز شمردن ≠ تحریم، مکروه دانستن
محابافرهنگ مترادف و متضاد۱. احتیاط، اندیشه، باک، بیم، پروا، ترس، ملاحظه، واهمه ۲. جانبداری، طرفداری، محابات