چشیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خوردن، مزه کردن، مزیدن ۲. ذوق ۳. چشش ۴. آزمودن، تجربه کردن ۵. احساس کردن، درک کردن، دریافتن، لمس کردن
بزرگوارفرهنگ مترادف و متضادارجمند، بلندقدر، سرور، شرافتمند، شریف، عالیقدر، عظیمالشان، فخیم، گرامی، مجید، محترم، معز، معظم، مفخم، مکرم، نبیل، نبیه، والاگهر ≠ بیشرف، حقیر، ذلیل، زبون
شریففرهنگ مترادف و متضادارجمند، اصیل، باشرف، ، بانجابت، بزرگوار، سرافراز، شرافتمند، عالیقدر، عفیف، کریم، مجید، محترم، نبیل، نجیب ≠ وضیع