تجهیز کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مجهز ساختن، بسیج کردن ۲. آراستن، ساختن ۳. آماده کردن، مهیا ساختن ۴. بسیج کردن، بسیجیدن
مباح کردنفرهنگ مترادف و متضادحلال کردن، روا دانستن، جایز دانستن، مجاز کردن، جایز شمردن ≠ تحریم، مکروه دانستن
مجامله کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مجیز گفتن، چربزبانی کردن، تملق گفتن، مداهنهگری کردن ۲. زبانبازی کردن، شیرینزبانی کردن
چاپلوسی کردنفرهنگ مترادف و متضادچربزبانی کردن، مداهنهگری کردن، مداهنه کردن، خایهمالی کردن، زبانبهمزد بودن، کاسهلیسی کردن، مجیز گفتن
تملقفرهنگ مترادف و متضاد۱. تبصبص، تصلف، چاپلوسی، چربزبانی، ریاکاری، زبانبهمزدی، سالوس، مجیز، مجیزگویی، دملابه، مداهنه، موسموس ۲. چاپلوسی کردن، چرب زبانی کردن، مجیز گفتن، مداهنه کردن، ل