معنی مجمع الجزایر

جست‌وجوی مشابه

۱. انجمن، باشگاه، پاتوق، جرگه، جمعیت، حلقه، حله، مجتمع، مجلس، مجموعه، محفل ۲. اجلاس، نشست

۱. انجمن، جمعیت، گروه، مجمع ۲. کلنی

گردآمدن، جمع شدن، انجمن کردن ≠ پراکندهشدن، متفرق شدن

آتشدان، بخوردان، سپندسوز، عودسوز، مجمره، منقل

۱. تلخیص، خلاصه، زبده، فشرده، کوتاه، مختصر، موجز ۲. مختصرمفصل ۳. مفصلا، بهتفصیل

۱. آلبوم، کلکسیون ۲. تذکره، جنگ، دفتر، دیوان ۳. مجموع ≠ پریشان ۴. دسته، گروه ۵. عناصر همگن ۶. سری

اجمال، اختصار، القصه، برگزیده، منتخب، باری، به هر حال، ایجاز، بالاجمال، چکیده، زبده، شمه، کوتاه، گزیده، ماحصل، مجمل، مختصر، ملخص، موجز ≠ تفصیل

انجمن، کمیسیون، مجمع

اجلاسیه، انجمن، جلسه، کنفرانس، گردهمآیی، مجمع، میتینگ، نشست

۱. انجمن، کانون، کلوب، مجمع، کلوپ، معهد ۲. زورخانه، ورزشگاه