مجربفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزموده، باتجربه، پخته، تجربهدار، تجربهدیده، تجربهکار، حاذق، کارآزموده، کاردان، کارکشته، کارکرده، کهنهکار، ماهر ≠ نامجرب، ناآزموده، ناپخته ۲. آزمایشگر ۳. تجرب
مجرب شدنفرهنگ مترادف و متضادکارکشته شدن، آزموده شدن، کارآزموده شدن، باتجربه شدن، تجربهدار شدن، ماهر شدن، کارآمدگشتن، متبحر شدن
مجردفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیزن، تک، تنها، عزب، غیر متاهل، فرد، منفرد، یالقوز، یالغوز، یکه ≠ متاهل ۲. جریده ۳. انتزاعی، ذهنی ≠ عینی ۴. برهنه، عریان ۵. گوشهگیر، گوشهنشین ۶. انفرادی ۷. ص
مجردیفرهنگ مترادف و متضاد۱. تجرد ۲. عزبی، بیزنی، عدمتاهل، بیهمسری ۳. مجردوار ۴. تنهایی، انفراد ۵. برهنگی، عریانی ۶. وارستگی، بیتعلقی ۷. ستون بنا