660 مدخل
زنا، نزدیکی، وطی، همآغوشی
ژورنال
۱. اجباری، جبری ۲. مجبور
۱. انجمن، جمعیت، گروه، مجمع ۲. کلنی
۱. پذیرا، راضی، رضا، متقاعد ۲. تسلیم، مغلوب
مجامعت، وطی
مجسم کردن، در نظر آوردن
مجازات شدن، تاوان دادن، مکافات دیدن ≠ تقاص گرفتن
مجسمهساز ≠ نقاش
مجازات کردن، تعزیر کردن، اجرا کردن (حد شرعی)